ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

پسر کاکل زری مامان

تنبلی

سلام گل پسرم.... واقعا شرمندم خیلی وقته اپ نکردم..از همه ی دوستانی که به که به ما سر زدید ممنونم....این چند وقته در گیر کلاس هام هستم از صبح تا ظهر مشغولم....از یک مهر هم میرم سر کار دیگه کمتر وقت میکنم بیام... تو هم پسر نازم منتظری یکم بشه که بری مهد کودک دیروز برات یه کیف خریدم کلی ذوق کرده بودی....قربونتـــــــــــــــــــــــــ به زودی با کلی عکس میام...بوسسسسسسسسسسسس ...
29 شهريور 1391

شیطونی های ایلیا

سلام دردونه ی مامان.... امروز میخوام یکم از شیطنت هات بگم.. .البته همه ی بچه ها این فضولی ها رو دارن..به قول گفتنی بچه ی سالم باید شلوغی کنه اول اینکه این تخت ما دیگه از دستت داغون شده چون همش میری و روش میپری و میگی ترامبولینه روزی چند بار باید خونه رو مرتب کنم چون دوست داری هر جا من هستم اسباب بازی هات رو بیاری و بازی کنی وقتی میری تو حیاط اب بازی کنی بعدش شلنگ اب رو میگیری و همه ی حیاط رو با هر چی که توشه خیس میکنی یاد گرفتی دیگه در یخچال رو باز میکنی البته یخچال که چه عرض کنم دیگه شده کمد بس بازو بستش میکنی قربونت برم پسر گلم که اینقدر شیطنت هاتم مثل خودت بامزن..   ...
8 شهريور 1391

کارهای ایلیا

سلام عشق مامان..... ماشالله خیلی جنبو جوشت زیاد شده...اگه بیدار باشی اصلا نمیذاری بیام نت برا همین خیلی دیر میام آپ میکنم...وقتی پای کامپیوترم زودی میای و میگی مامان اجازه هست من بنویسم...منم میگم باشه و تو شروع میکنی به دکمه زدن..همش هم میگی تو چی دوست داری بنویسم... توی حرف زدن هم که ماشالله کم نمیاری همش به من میگی مامان عزیزم خیلی دوستت دارم ..بزرگ دوستت داارم به بابایی خیلی عادت کردی..تا پیشت نباشه نمیخوابی..دوست داری موقع خواب برات با پتو چادر درست کنه توی کارهای خونه هم به من کمک میکنی..وقتی بازی میکنی دوباره اسباب بازیهات رو جمع میکنی.. هر وقت برات کاری انجام میدم فوری میگی دستت درد نکنه واییییییی ع...
3 شهريور 1391
1